جدول جو
جدول جو

معنی سبزه میر - جستجوی لغت در جدول جو

سبزه میر
(سَ زَ)
هفت فرسخ میانۀ شمال و مشرق قلعه گل است. (فارسنامۀ ناصری گفتار 2 ص 274)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزه زار
تصویر سبزه زار
زمین سبز و خرم، زمینی که گیاه فراوان در آن روییده باشد، علفزار، چمنزار
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور
فرهنگ فارسی عمید
(سَ زَ / زِ)
کشت زار. چمن زار. آنجا که سبزه روئیده باشد. سبزه علفزار. آنجا که سبزه و گیاه سبز نورسته بسیار بود:
چون کاهلان سبزه گردون فرومیای
کاین سبزه زار گرچه شکفته ست بی بر است.
اثیرالدین اخسیکتی.
هر کجا شمشیر گندناپیکر او در سبزه زار سرهای خصمان ملک بچرا آمده است از شاخ زعفران گل ارغوان دمیده. (سندبادنامه ص 15). حضیض او بنزهت و رفعت بر گلزار اختران و سبزه زار آسمان راجح آمدی. (سندبادنامه ص 120).
خوش بود یاری و یاری در کنار سبزه زاری
مهربانان روی درهم وز حسودان برکناری.
سعدی (خواتیم).
، شریر. بدخو. گنه کار. فاسق و فاجر. (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
(سَ زَ / زِ)
نوعی زردآلو: و انواع فواکه زردآلوی سبزه چی و انبرود ملچی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 137)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
کنایه از آسمان و افق است:
چو خورشید برزد سر از سبز میل
فروشست گردون قبا را ز نیل.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبزه وار
تصویر سبزه وار
چمنزار، علفزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزه زار
تصویر سبزه زار
علفزار چمن زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزه زار
تصویر سبزه زار
علفزار
فرهنگ فارسی معین
چمن، چمن زار
متضاد: خشک زار، کویر، علفزار، مرغزار، جوله زار
متضاد: خشک زار، کویر، گل گشت، روضه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سیر سبز
فرهنگ گویش مازندرانی